فیلم فجر ۴۲ در آینه مهر؛ چالش های آهنگسازی فیلمی موسیقایی

آبنما کار: مسعود سخاوت دوست آهنگساز فیلم سینمایی آغوش باز درباره ی چالش های موسیقایی این فیلم و آهنگسازی برای فیلم ها سخن گفت.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-آزاده فضلی؛ مسعود سخاوت دوست آهنگساز شناخته شده ایرانی که در حوزه های سینما، تلویزیون و تئاتر هم فعال است، در چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر با آهنگسازی ۹ فیلم بعنوان پرکارترین آهنگساز جشنواره هم شناخته می شود.
فیلم های «تمساح خونی» به تهیه کنندگی کامران حجازی و کارگردانی جواد عزتی، «دو روز دیرتر» به تهیه کنندگی محسن شیرازی و کارگردانی اصغر نعیمی، «دست ناپیدا» به تهیه کنندگی سید سعید سیدزاده و کارگردانی انسیه شاه حسینی، «آغوش باز» به تهیه کنندگی علی سرتیپی و کارگردانی بهروز شعیبی، «آپاراتچی» به تهیه کنندگی سجاد نصراللهی نسب و کارگردانی علی طاهرفر، «آسمان غرب» به تهیه کنندگی حبیب والی نژاد و کارگردانی محمد عسگری، «شور عاشقی» به تهیه کنندگی و کارگردانی داریوش یاری، «احمد» به تهیه کنندگی حبیب والی نژاد و کارگردانی امیر عباس ربیعی، «میرو» به تهیه کنندگی سعید الهی و کارگردانی حسین ریگی آثاری هستند که مسعود سخاوت دوست آهنگسازی آنرا به عهده گرفته است.
این هنرمند آهنگساز علاوه بر جوایز و نامزدهای گوناگونی در زمینه موسیقی فیلم و تئاتر، پنج بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شده و در چهلمین جشنواره فیلم فجر هم سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را برای فیلم «موقعیت مهدی» از آن خود کرده است. در ادامه با مسعود سخاوت دوست در رابطه با آهنگسازی در سینما و بخصوص برای فیلم سینمایی «آغوش باز» صحبت کردیم که در ادامه آنرا می خوانید.
آقای سخاوت دوست، در ساخت فیلم معمولا به داستان، روایت فیلم و نوع کارگردانی و آنچه بصری است بیشتر از موسیقی فیلم توجه می شود، در حالیکه موسیقی فیلم می تواند در انتقال مضمون و محتوای اثر بسیار تأثیرگذار باشد، نظر شما در رابطه با این مورد چیست؟
موسیقی فیلم شاید مهم ترین مؤلفه در بیان باطن فیلم است؛ یعنی شما هر آنچه که در صحنه یک سینما می بینید و شاهدش هستید ظاهر فیلم است از دیالوگ ها و تصاویر و هر چیزی که دیده می شود ظواهر فیلم است اما اگر کارگردان بخواهد باطن و روحی به فیلم اضافه کند که در تصویر و در وضعیت عینی قابل مشاهده نیست می تواند از موسیقی استفاده نماید. موسیقی شروع می کند به بیان کردن حرف های درونی و پنهان فیلم بعنوان مثال در «آغوش باز» شما می توانید ببینید که شخصیت در شروع فیلم درحالِ اجرای یک قطعه شاد است که وضعیتی تقریبا هیجان انگیز را بیان می کند، اما موسیقی ای که درحال اضافه کردن مفاهیمی به آن تصویر است بیشتر جنبه شکایت یا دل خوری دارد اگر ما فقط به تصویر نگاه می کردیم شاید وضعیت شاد و رنگارنگی را می دیدیم، اما وقتی به موسیقی رجوع می نماییم می فهمیم که مابین شادی و رنج و غم موسیقی و باطن فیلم، پاردوکسی وجود دارد، به صورت خلاصه موسیقی صدای باطن فیلم است و از این جهت حایز اهمیت مازاد است.
در ساخت موسیقی فیلم چه قدر فیلم نامه و نظر کارگردان تاثیر دارد. آقای شعیبی می اظهار داشت که شما تقریبا یک سال درگیر موسیقی این فیلم بودید، در این زمان زمان چه چالش هایی داشتید؟
وابسته به جنس، فرم و محتوای فیلم، زمان بندی برای موسیقی تغییر می کند و متفاوت می شود. اثر «آغوش باز» بهروز شعیبی یک اثر مبتنی بر موسیقی بود و میتوان گفت به شکلی با عنایت به تیتراژ اول و آخر و حتی بعضی قطعات وسط فیلم که اساساً برای موسیقی تدوین شده اند، ما با یک فیلم نیمه موزیکال مواجه بودیم، اما در فرمی مینیمال تر. به این علت که فیلم در رابطه با موسیقی است اما از یک جنبه روان شناختی دیگری به آن می پردازد و هم اینکه تعداد قابل توجهی از بازیگران فیلم نوازنده هستند. ما از آغاز فیلم هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ محتوایی در این فیلم درگیری های فنی مان شروع می شد. درگیری اصلی ما این بود که بازیگر اصلی قرار بود خواننده باشد و علاوه بر مهارتش در زمینه بازیگری مهارت خوانندگی هم داشته باشد پس باید برای این کار مهارت و آمادگی لازم را به دست می آورد. حامد کمیلی هم خیلی درخشان این نقش را بازی کرد چون ما مسئله آموزش خوانندگی را هم داشتیم و ایشان آنرا خیلی خوب فراگرفت و نتیجه اش را می توانید در فیلم ببینید، علیرغم اینکه وی در هیچ فیلم و اثر دیگری چه مستقیم و چه غیر مستقیم خوانندگی نداشت و این نخستین اثرش بود اما کارش قابل قبول است. از طرفی بخش قابل توجهی از چیدمان و طراحی صحنه و بازیگرهای فیلم نوازنده بودند و قرار بود این نوازنده ها کنار هم چیده شوند، در دکوپاژ شرکت نمایند و جریان درام سازی داشته باشند. در این پروژه از تک نواز ویلون تا ارکستر زهی و ارکستر الکترونیکی همه سبب می شدند که درگیری ما از همان روز اول فیلم برداری اجتناب ناپذیر باشد اما این که می گویم درگیری الزاماً منظورم درگیری سخت نیست درگیری ما بیشتر همه جانبه و به لحاظ محتوایی و فرمال بود و از آن جا که لذت بخش و فنی بود با یک برنامه ریزی درست می شد آنرا خیلی راحت حل کرد که ما هم حلش کردیم اما یک سال طول کشید، ولی ماحصلش برایمان قابل قبول بود.
نمی توانیم این اثر را کاملا موزیکال بدانیم اما اثر نیمه موزیکال است به نظرتان چه قدر جای چنین آثاری در سینمای ما خالی است و چه قدر این نوع فیلم برای مخاطب جذاب است. نمونه های موزیکال خارجی زیادی وجود دارد که یکی از معروف ترین هایش «لالالند» است ولی در ایران چنین آثاری کم تر است به نظرتان چرا در ایران کم تر چنین فیلم هایی داریم؟
ژانرهای تلفیقی عموماً شرایط جامعه شناختی و زیبایی شناختی ویژه ای می طلبند؛ یعنی جامعه باید با چندین مدل از این ژانرها آشنا شود تا عادت کند و بتواند بعدها فیلمهای این چنینی را هم ببیند. فیلمهای ما یا ژانر مشخصی دارند یا اگر التقاطی بین ژانرها هست مثلا درام- کمدی- اکشن- اپیک است و التقاط ها نرم و لطیف است و اصلاً رادیکال نیست. بعنوان مثال من فکر می کنم ما اصلاً کمدی-هارر در ایران نداریم درحالی که یک ساب ژانر یا ژانر التقاطی است که هم مخاطب را می خنداند و هم او را می ترساند، اما حقیقت اینست که چنین چیزی هنوز در ایران تجربه نشده است. کار آقای شعیبی یک کمدی دراماتیک است البته نه به معنای کلاسیکش کمدی-درام بلکه یک کمدی دراماتیک است و شما می دانید که قرار نیست آن چنان که گرفتار رنجش خاطر شوید صحنه تلخی ببینید و می دانید که در لحظاتی از فیلم مقرر است نشاط داشته باشید و بر لبان تان لبخندی جاری شود و از سویی به دلیل جنبه های دراماتیک و گاهی رمانتیکش می دانید که مقرر است در جاهایی از فیلم چند مدل عشق را تجربه کنید بنابراین این فیلم یک ژانر التقاطی از رمنس و کمدی است. به نظرم اگر به این سمت برویم که مردم بتوانند ترکیب ژانرها را کنار هم به صورت عینی ببینند. تجربه لذتی که مخاطبان در فیلم «آغوش باز» از کمدی به اندازه کار و رومنس کار می برند، کمک می نماید چنین ژانرهایی به مرور زمان جا بیفتند و بعنوان الگوی اصلی یا انتخاب اصلی مخاطب قرار گیرند.
این که آهنگ ساز فیلم روی ژانر و محتوای فیلم و به صورت کلی قواعد سینمایی تسلط داشته باشد چه قدر می تواند اثرگذار و دارای اهمیت باشد؟
همان طور که برای کارگردان مهم می باشد که در رابطه با عوامل شکل دهنده فیلمش اطلاعات کافی و لازم را داشته باشد، برای آهنگ ساز هم این مورد امری ضروریست و اگر آهنگ ساز نسبت به ادبیات نمایشی، ترمینولوژی و اصطلاح شناسی و کاربرد اصطلاحات سینما آشنایی کامل نداشته باشد، حفره یا باگی در شکل گیری جهان صوتی فیلم پیش می آید این مورد یک بخش از قضیه است. یک بخش دیگر که خیلی مهم تر است اینست که بهرحال کارگردان فیلم درحال به تصویر کشیدن جهانش برای آهنگ ساز است، ضمن اینکه ورود به جهان کارگردان خودش بحث دیگری است و الزاماً سینمایی نیست اما موضوعی روانشناختی است. شما با کارگردان در رابطه با کلید واژه هایش صحبت می کنید، واژه هایی هم به ظاهر به کار می بریم اما در باطن امکان دارد در آن واژه ها گرفتار سوء تفاهم باشیم. اگر بخواهم تجربه شخصی ام در رابطه با «آغوش باز» را بگویم، چون ما قبلاً با آقای شعیبی کار کرده ایم با ترمینولوژی و اصطلاحات هم آشنا هستیم ولی با این وجود وقتی وی می گفت من می خواهم این عشق افلاطونی باشد یا می خواهم گونه های مختلف عشق را تجربه کنم، پیش از این که وارد بحث موسیقی و سینما شویم، اول تکلیفمان را با این واژه ها روشن کردیم. در داستان فیلم چند داستان موازی درحال پیش رفتن با هم هستند و ما باید اول تکلیف مان را در رابطه با این خطوط موازی درام روشن می کردیم که اصلاً شاید ارتباطی با موسیقی نداشت اما اگر با ادبیات نمایشی و روانشناختی و ترمینولوژی درام آشنا نبودیم آن وقت در مرحله درام گرفتار مشکل و لکنت می شدیم و ممکن بود هیچ وقت از مرحله نظر به مرحله عمل وارد نشویم. دانستن در رابطه با این موضوعات بسیار ضروریست و باید در حد کافی از ادبیات نمایشی و روانشناسی، اطلاعات وجود داشته باشد.
در حین فیلم از خواننده ای نام برده می شود که همه ما می شناسیم. خیلی ها فکر کردند نام بردن از «معین» به علت حرف های آقای وزیر بود اما شما بیشتر از یک سال است که درگیر این پروژه هستید می شود راجع به این مورد هم صحبت کنید؟
سه ماه قبل کار موسیقی فیلم «آغوش باز» به اتمام رسیده بود و فقط میکس، جابه جایی ها و اصلاحاتش قرار بود صورت بگیرد، همان گونه که خود آقای شعیبی هم اشاره کردند این ماجرا یک اختلاف زمانی خیلی زیادی با حرف وزیر دارد و این ۲ به لحاظ زمانی هیچ ارتباطی با هم ندارند و خیلی پیشتر از این ها اتفاق افتاده بود. در رابطه با اینکه چرا نام معین در فیلم آورده شده باید بگویم حتی در داخل ایران کمتر خواننده ای را داریم که به لحاظ اخلاقی به اندازه آقای معین بی حاشیه و با اخلاق و وسواس کاری مناسب توانسته باشد در طول زمان طولانی حدود ۴ دهه خودش را کماکان در اوج نگه دارد، بدون این که گرفتار لغزش های فنی و محتوایی شود. هنوز کیفیت آثار و ترانه ها و آثاری که برای وی ایجاد می شود در حد همان کارهای اولش است و نه تنها کیفیت شان نازل نشده که حتی بعضاً ارتقا هم پیدا کرده است.
همه کسانی که با او کار کرده اند چه در داخل و چه در خارج ایران، شخصیت موسیقیایی او را زبان زد می دانند و به خصوصیت ها و فضایل اخلاقی او واقف هستند. بنابراین من کاملا کاری را که آقای شعیبی انجام داد، به جا می دانم. در فیلم گفته شد که آیا خواننده ای هست که دشمن نداشته باشد و در جواب اسم معین برده شد، واقعاً هم همین است.
چه طور آقای کمیلی که سابقه خوانندگی نداشت توانست این کار را به طرز قابل قبولی اجرا کند؟
درست است آقای کمیلی که سابقه خوانندگی نداشت اما با موسیقی بیگانه هم نبود و در حد خیلی ابتدایی با ساز پیانو و سازهای دیگر آشنایی داشت. در دریافت و هوش موسیقی هم از سطح بالایی برخوردار بود و خیلی سریع یاد می گرفت. در کنار من دیگر دوستان هم در زمینه موسیقی پاپ، سنتی و کلاسیک کمک کردند و به آقای کمیلی آموزش دادند و همین سبب شد کار را خیلی سریع پیش برود و او را به سطحی که می بینید برسانیم.
چه قدر از تجربیات شما بعنوان متخصص حوزه موسیقی استفاده شد؟
ما خیلی زیاد هم با هم ساز می زدیم و هم می خواندیم اساسا ماحصل این ارتباط دو نفره من و حامد بود که توانست به شکلی به این قضیه شکل دهد. من و حامد از مرحله فیلم نامه تا حین فیلم برداری و حتی پس از فیلم برداری با هم در ارتباط بودیم و حرف هایی که در رابطه با دراماتیک بودن موسیقی کار می زدیم خیلی در تسریع کار کمک کرد. آقای کمیلی علاوه بر بازیگری واقعاً استعداد بی نظیری در موسیقی دارد، اگر ما زمان بیشتری داشتیم می توانستیم از او بعنوان یک خواننده قابل قبول که می تواند کنسرت برگزار کند یاد نماییم یعنی می خواهم بگویم او تا این سطح استعداد بالقوه این کار را دارد.

منبع: