چه بر سر اکوتوریسم ایران آمده است؟

به گزارش آبنما کار علی شادلو، فعال اکوتوریسم می گوید: چندصاحبی و شاید هم بی صاحبیِ اکوتوریسم ایران، نه تنها ساختار تشکیلاتی و جایگاه آنرا تنزل بخشیده، بلکه تمام آثار طبیعی کشور را گرفتار خسارت و ضرر کرده، نمونه بارز آن کوه دماوند است.

به گزارش آبنما کار به نقل از ایسنا، این مدرس گردشگری با انتشار ویدئویی درباره سرنوشت اکوتوریسم ایران، اظهار داشت: ساختار تشکیلاتِ خصوصی اکوتوریسم ایران با کمبودِ ساز و کار قانونی مواجه بوده و آئین نامه ها و دستورالعمل های طبیعت گردی و اکوتوریسم گرفتار واماندگی و جاماندگی شده و بلاتکلیفی سفرهای طبیعت، بخصوص سافاری و آفرود، به جای خدمت به طبیعت و طبیعتگردی در ایران، بلای جان شده و میراث طبیعی گرفتار چندصاحبی و حتی بی صاحبی شده است.

او با بیان اینکه طبیعت ایران، آن جایی که بیشترین ظرفیت میراث زیستی، چه جاندار و غیرجاندار را دارد از حیث کارکردی و کاربردی در مدیریت سازمان محیط زیست ایران است، اظهار نمود: شکل حفاظت از محیط زیست تغییر کرده است، دنیا از حفاظت محیط زیست پول درمی آورد، نه اینکه از بودجه دولتی استفاده نماید تا ظرفیت های محیط زیست را حفظ کند.

شادلو افزود: پارادایم نوین حفاظت یا به زبان بهتر صیانت از طبیعت، به واسطه تغییر نگاه از حفاظت مبتنی بر عدم ورود انسان به ظرفیت های طبیعی در تقابل با صیانت که مبتنی بر ورود انسان به مناطق طبیعی است، سالهای زیادی است در جهان پدیدار شده، مثال بارز آن سافاری در پارک های آفریقا است. شکارچیانی که مظهر حیات وحش هستند، حتی گربه سانان بزرگ، اتومبیل گردشگران را به رسمیت شناخته اند و در کنار آن، پناه می گیرند و به شکار می پردازند، یعنی اگر شکار را عالی ترین صفت حیات وحش بدانیم، با آن رویکرد، انسان به مناطقی وارد می شود که در عین هویت بخشی، حیات وحش هم حفظ می شود.

وقتی پارک ملی لار به روی گردشگران باز می شود فقط محل افسوس است؛ قطاری از ماشین وارد این پارک می شود، نه ضابطه ای تعریف شده، نه نحوه بهره برداری تعیین شده استاو خاطرنشان کرد: هرچند امکان دارد خیلی ها حیات وحش آفریقا را با ایران قابل قیاس ندانند که البته قابل اثبات است ایران دارای پتانسیل های این چنینی، نه صرفاً در حیات وحش جانوری، بلکه در حیات گونه های گیاهی و بخصوص در حیات غیرجاندار و ظرفیت های زمین گردشگری می باشد.

این مدرس گردشگری افزود: در ایران به واسطه مناطق حفاظت شده و تسری پیدا نکردن علم صیانت و حفاظت مبتنی بر ورود انسان، به حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از عرصه سرزمینی ایران دسترسی نداریم، چون پارک ملی هستند. اینکه بعضی می گویند به این مناطق برای ایجاد زیرساخت گردشگری دسترسی نداریم، بحث مفصلی است، مثلاً وقتی پارک ملی لار به روی گردشگران باز می شود فقط محل افسوس است، قطاری از ماشین وارد این پارک می شود، نه ضابطه ای تعریف شده، نه نحوه بهره برداری تعیین شده است. نمونه این مثال در دیگر عرصه های طبیعی و ملی بسیار است.

شادلو ضمن اشاره به بی توجهی به الگوی سکونت گاهی و جابه جایی در ایران که دارای ارزش زیست طبیعی با کمترین صدمه است، اضافه کرد: یکی از اساتید و محققان استرالیایی می گفت وقتی ادیبات عشایری و کوچ نشینی همه اقوام جهان را مطالعه کرده متوجه شده الگوی عشایری سیاه چادر ایران بهترین و پایدارترین و بوم آورترین زیست در مناطق دارای ارزش حفاظتی و میراث طبیعی است. با این وجود ما از استرالیا استاد دعوت کرده ایم و از او می پرسیم که چه الگویی را در ایران اجرا نماییم، درحالی که از همین الگوی ایرانی در افریقا استفاده شده است. واقعا محل افسوس است.

او سپس به سرانجام تشکیلات طبیعت گردی ایران اشاره نمود و اظهار داشت: هیأت وزیران به نفع ایجاد کمیته ملی طبیعت گردی مصوبه ای داشت که برآن اساس، این کمیته متشکل از سه سازمان منابع طبیعی، محیط زیست و میراث فرهنگی، صنعت اکوتوریسم را باید در ایران توسعه می داد، اما چندسازمانی و چندصاحبی، آن کمیته ملی را هیچگاه به کارکرد اصلی خود نزدیک نکرد. البته در بدنه گردشگری خروجی هایی داشت، اما در سطح ملی که عرصه ها باید تعیین تکلیف و برای ورود توریست آماده می شد، در همکاری این سه سازمان توفیق قابل دفاعی به دست نیاورده ایم.

این فعال اکوتوریسم اضافه کرد: به تبع آن مصوبه هیأت وزیران، اداره کل طبیعتگردی در معاونت گردشگری سازمان وقت میراث فرهنگی و گردشگری تشکیل شد که آن اداره، روزی سازمان چندطبقه در خیابان ولیعصر تهران بود و امروز به یک کارشناس در بدنه معاونت گردشگری تقلیل پیدا کرده است، دیگر نه مدیرکل دارد و نه معاون و نه کارشناس و این اتفاق بدی است.

شادلو افزود: وقتی کارشناسان سازمان جهانی گردشگری و سازمان جهانی تجارت جهت کمک به تدوین سند استراتژیک توسعه گردشگری ایران که خلاء بزرگ مدیریتی بود، به کشورمان قدم گذاشتند، پس از سفر و مطالعه، محور، شأن و مزیت رقابتی و رشد گردشگری ایران را در اکوتوریسم دیدند. آنها اعلام نمودند اصلی ترین و بزرگ ترین چالش برای توسعه اکوتوریسم را در نبود مناسبات قانونی، ارگانی و بالادستی در هماهنگی با دو یا سه سازمان متولی طبیعت ایران می دانند، برای مثال غار «رودافشان» اثر طبیعی ـ ملی در اختیار محیط زیست است، ملک آن در اختیار منابع طبیعی است و اگر توریست وارد شود مسؤولیت آن با وزارت گردشگری می باشد. کوه دماوند هم همین وضع را دارد. در واقع تمام آثار طبیعی کشور در مقابل گردشگریِ مدیریت نشده و بی ضابطه، گرفتار خسارت و ضرر است.

او اضافه کرد: آن کارشناس بین المللی وقتی به ایران آمدند از اصل چندصاحبی در توسعه اکوتوریسم ایران بعنوان مشکل حرف زدند و در فاز بعدی، به نبود صنفِ یک صدا اشاره کردند. فعالان حوزه اکوتوریسم شامل اقامتگاه های بوم آور، مقاصد صیانت محور و جامعه محور، تمام این عرصه های توسعه مبتنی بر بوم، گرفتار چندصدایی هستند و حتی یک تشکل حرفه ای و ملی ندارند.

مثال بارز چندصاحبی اکوتوریسم ایران، غار «رودافشان» که بعنوان اثر طبیعی ـ ملی زیر نظر محیط زیست است، ملک آن در اختیار منابع طبیعی است و اگر توریست وارد شود مسؤولیت آن با وزارت گردشگری می باشد. کوه دماوند هم همین وضع را دارداین فعال اکوتوریسم اظهار داشت: در دولت قبل، معاون گردشگری که زمانی مدیرکل ارزیابی و نظارت بود آئین نامه ای را ابلاغ نمود که رفتار صنفی و تحرکات صنفی در گردشگری اصلاح گردد، ولی مشکل ما روزآمد نشدن گردشگری می باشد. تفاوتی بین آژانس های طبیعت گردی و معمولی نیست، اکوتوراپراتورها از توراپراتورها به هیچ شکلی تفکیک نشده اند. بومگردی هم که به بیراهه رفته است، قرار بود «بوم سازه» ترجمه «اکولوژ» باشد که به سمت گردشگری روستایی، معیشت محور و کارآفرینی رفت و مبحث آن اشتغالزایی و دغدغه آن وام گرفتن و اصلا چیز دیگری شد.

شادلو از جنبه دیگری به این مشکلات پرداخت و اظهار نمود: مثلاً گردشگری سلامت که خوب است و پول درمی آورد، وزارت بهداشت نفعش را می برد، یا گردشگری ورزشی که مسؤولیت و سودش با وزارت ورزش است. به تازگی در دل وزارت علوم هم انجمن علمی طبیعت گردی تشکیل شده است. در واقع، بدنه صنفی گردشگری در میان دستگاههای دیگری توزیع شده است.

او اضافه کرد: این چندسازمانی و چندصاحبی، صنعت توریسم را از بین می برد. نشان داده است در حوزه طبیعت گردی که به روایت کارشناسان سازمان توسعه تجارت جهانی و سازمان جهانی گردشگری، اصلی ترین محور توسعه گردشگری ایران است، مهم ترین لکنت این است که کمیته ملی طبیعتگردی ذیل آئین نامه هیأت وزیران شکل نگرفته و خروجی هم نداشته، اداره طبیعتگردی معاونت گردشگی به تدریج آب رفته تا به سطح یک کارشناس تقلیل پیدا کرده، از طرفی انجمن ملی طبعیت گردی هم شکل نگرفته که هیچ، انجمن علمی طبیعتگردی در دل وزارت علوم تشکیل شده است.

این مدرس گردشگری اظهار داشت: عرصه طبیعی دارای ارزش توسعه اکوتوریسم ذیل کمیته ملی طبیعتگردی باید تعیین تکلیف می شد که نشد، سازمان محیط زیست در برخورد با حفاطت مبتنی بر ورود انسان و حفاظت مشارکتی، حفاظت مردم محور یا صیانت مبتنی بر نرم افزار و مغزافزار باید تغییر رفتار می داد که نداد و تحقق این ها مطالبه ما است.

شادلو بیان نمود: در عرصه هایی مثل پارک ملی کویر، میانکاله و فریدون کنار، وقتی جای صنعت درآمدزای گردشگری خالی است، شکار و برداشت بی رویه، صید، تخریب و آتشسوزی جایگزین می گردد. اگر انجمن ملی راه می افتاد، کمیته ملی طبیعت گردی و اداره کل طبیعتگردی فعال می شد، ذی نفعان صنعت اکوتوریسم و اقامتگاه، توراپراتورها و آژانس های حرفه ای، راهنمایان، مدرسان و مؤسسات آموزشی یکصدا کنار هم قرار می گرفتند و منافع پررشدترین صنعت توریسم در ایران را دنبال می کردند، خیلی از مسائل امروز سنگ پای رشد طبیعت گردی و اکوتوریسم نمی شد. خیلی از لکنت ها به این شکل می توانست مرتفع شود، ولی ما همچنان اندر خم یک کوچه هستیم.

منبع: