در گزارش آبنما کار مطرح شد؛ رایزنی برای برگزاری کنسرت در جنوب شهر

آبنما کار: رئیس فرهنگسرای بهمن ضمن ارائه گزارشی از روند کارهای صورت گرفته در این مجموعه از برگزاری جشنواره موسیقی کارآواها و شروع رایزنی برای برگزاری کنسرتهای بزرگ در این فرهنگسرا آگاهی داد.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: فرهنگسرای بهمن به طور قطع یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی هنری وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که از بدو تاسیس خود تا کنون سر منشا تحولات گوناگونی در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری بوده است، مجموعه ای راهبردی در منطقه ۱۶ تهران که همه می دانند در سالهای قبل از تاسیس بعنوان کشتارگاه اصلی پایتخت محسوب می شد، اما پس از چندی بنا به سیاست های مدیریت شهری آن دوران تغییر کاربری داده و تبدیل به مجموعه ای فرهنگی هنری می شود که از آن زمان تا حالا دربرگیرنده امکانات و خدمات گوناگونی در زمینه های مختلف، سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، کارهای قرآنی و فرهنگی بوده است.
این مجموعه بااینکه از شروع دهه هفتاد تا کنون و در ادوار مختلف مدیریتی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با فراز و نشیب های زیادی مواجه بوده، اما به قطع یکی از مهم ترین، پرامکانات ترین و شاید مجهزترین مراکز فرهنگی هنری پایتخت است که در بعضی برهه های زمانی جلوه گاه ارزشمندی از ارائه و اجرای هنرهای مختلف برای شهروندان تهرانی بود و در دورانی نیز با کاهش و افت شدید مخاطب روبه رو شده است. شرایطی که بررسی آنها نیازمند تحلیل و واکاوی موشکافانه ای در عرصه مدیریت شهری فارغ از سیاست زدگی ها و جناح بندی های مدیریتی است که می توانست شرایط فعلی این فرهنگسرای مهم جنوب تهران را بهتر از اینها جلوه دهد.
براساس آنچه در سامانه اینترنتی فرهنگسرای بهمن پخش شده، این فرهنگسرا با مساحتی بیش از ۵ هزار متر مربع در منطقه ۱۶ شهر تهران واقع شده و بعنوان یکی از مراکز فرهنگی تاثیرگذار، مجری خیلی از برنامه های کلان فرهنگی هنری سازمان ها و نهادها است. گویی این که به گمان نگارندگان این نوشته در سامانه فرهنگسرای بهمن، مجموعه فعلی اولین نمونه هنرکده غیرمحلی است که در زمانی کوتاه، موقعیت ممتاز فرهنگسرای مادر را یافت و الگوی فرهنگسراهای دیگری در تهران و شهرهای دیگر شد. کما این که تالار شهید آوینی این مجموعه در روزگاری نه چندان دور یکی از مراکز مهمی در عرصه هنرهای نمایشی و موسیقی نام گرفت که میزبان خیلی از هنرمندان معتبر این عرصه ها در دوران مختلف بوده است. تالاری نوستالژیک که همچون دیگر فرهنگسراهای شهر تهران که در این سال ها اعتبار خودرا همانند سالهای پیش از دست داده اند، در این سال ها غیر از موارد قلیل غبار فراموشی روی آن نشسته و با ظرفیت ۱۵۰۰ نفری و آن همه امکانات در حسرت ورود شهروندان شریفی در جنوب تهران است که تشنه تماشای آثار فرهنگی هنری هستند.
به هر حال هرچه از قابلیت های فرهنگی هنری فرهنگسرای بهمن بگوییم، بطور قطع حرف برای گفتن زیاد است. حرف هایی که شاید خیلی ها از چند و چون آن آگاه باشند، اما طبیعتاً تا آن زمان که اراده ای برای بهبود اوضاع نباشد، نمی توان برای احیای این مجموعه فرهنگی – مذهبی و هنری و دیگر فرهنگسراها امیدوار بود و شاید حالا کمتر کسی بداند، تالار شهید آوینی، دارالقرآن ریحانه النبی، سالن سینما تراس بهمن، مجموعه تالارهای مبارک، مجتمع فرهنگی هنری شهید کریمی، نگارخانه هنرهای تجسمی، سالن حشمت سنجری، کتابخانه شهید فهمیده، خانه کودک بهمن، چای باغ، تالار علوم و فنون و دیگر مجموعه های وابسته به این فرهنگسرا هم وجود دارند که می توانند در بخش های مختلف پاسخگوی نیاز فرهنگی شهروندان تهران باشند. اما چه حیف که کارهای این مجموعه به رویدادهایی خلاصه شده که اگر انگیزه و اراده شخصی افراد فعال در زمینه های هنری نبود شاید این تعداد رویداد کم اما تاثیر گذار هم در این فرهنگسرا برگزار نمی گردد.

همه اینها در کنار جشنواره سراسری تک نوازان دف که مدتی پیش به دبیر مهدی غلامی در فرهنگسرای بهمن برگزار شد، بهانه ای شد تا بواسطه کلید واژه «جشنواره» و «موسیقی» به سراغ علی اصغر خسروی مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۶ تهران و رئیس فرهنگسرای بهمن برویم تا از او درباره آینده و چشم انداز مجموعه ای بپرسیم که فراتر از یک فرهنگسراست و می تواند در صورت یک برنامه ریزی منسجم و مهندسی شده در هر شرایطی بعنوان یک قطب مهم فرهنگی هنری پایتخت معرفی شود. چارچوبی دارای اهمیت که بااینکه خسروی فقط به برخی از این دغدغه ها پاسخ داد و در قسمتی از مصاحبه به برنامه ریزی برای برگزاری رویدادهای موسیقایی مهم اشاره نمود، اما می تواند مقدمه ای برای ورود به موضوع راهبردی بررسی عملکرد قابل نقد فرهنگسراها و چشم انداز کارهای آینده این مراکز وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دوره مدیریتی جدید باشد که می بایست کنکاش و تحلیل دقیقی روی مدیریت آنها انجام گیرد.
آنچه می خوانید مشروح گفتگوی خبرنگار مهر با علی اصغر خسروی است که بواسطه برگزاری جشنواره موسیقی تک نوازان دف پیش روی مخاطبان قرار می گیرد. مصاحبه ای که هم دربرگیرنده مسائل تئوریک حوزه فرهنگ در بخش مدیریت شهری و هم اعلام چند خبر موسیقایی در فرهنگسرای نوستالژیک بهمن است که شاید بتواند گامی برای توجه و تمرکز بیشتر به موضوع مدیریت فرهنگسراهای شهر تهران باشد که در روزگاری عملکرد و خروجی بسیار موثرتر و بهتر از شرایطی فعلی را داشتند و ایجاد کننده شرایطی موثر برای ورود هنرمندان عرصه های مختلف بودند.
* آقای خسروی در همین ابتدای گفتگو به سراغ جشنواره سراسری تک نوازان دف برویم که بااینکه با بودجه و امکانات محدود میزبان هنرمندان و اهالی موسیقی بود، اما توانست در روزگار کرونائی قسمتی از کارهای مسکوت مانده موسیقی را تبدیل به پتانسیلی بالفغل کند، شرایطی که می تواند بعنوان یک دستاورد مثبت برای برگزارکنندگانش با اما و اگرهای مواجه باشد.
یکی از مهم ترین دستاوردهایی که برای برگزاری هشت دوره از جشنواره موسیقی سراسری تک نوازان دف خصوصاً دوره هشتم می تواند مورد توجه قرار گیرد، سپردن مدیریت هنری جشنواره به یک فرد متخصص و هنرمند بود که مهدی غلامی از نوازندگان شناخته شده عرصه دف نوازی و مدیر موسیقی فرهنگسرای بهمن عهده دار آن بود. او همچون هنرمندانی است که هم دارای سوابق کاری و شناخته شده در این عرصه و هم آگاه به امور مدیریتی و برنامه ریزی جشنواره ها و رویدادهای هنری با فراز و نشیب هایش است. خوشبختانه اغلب هنرمندان و صاحب نظران جامعه دف نوازان هم به آقای غلامی اعتماد داشتند موضوعی که در کنار یک نگاه تخصصی و یک نگاه مردمی تبدیل به یکی از نقاط قوت رویداد شد. نکته مهم دیگر در برگزاری جشنواره تک نوازان دف، برگزاری یک رویداد در وضعیت خیلی مشکل کرونائی بود که قابل مقایسه با دوره های قبل نیست و شما می بینید که هم به لحاظ کیفی و هم کمی ما شاهد رویدادی بودیم که توانست نسبت به دوره های پیشین رشد قابل توجهی داشته باشد. چارچوبی که سبب شد تا هم زحمت ستاد جشنواره و هم اعضای هیات داوران بسیار بالاتر از دوره های قبل با وجود یک رویداد مجازی باشد. شما فکر کنید در این شرایط اختلالات اینترنتی هم مزید بر علت شد که زحمات دوستان من در ستاد جشنواره خیلی مشکل تر و بیشتر شود.
در گذشته اتفاقاتی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رقم خورد که همین دوستان کارشناس و کار بلد در آنها نقش موثری داشتند. رویدادهایی مانند «جشنواره موسیقی محله، جشنواره تئاتر شهر، جشنواره فیلم شهر» که حال مردم و شهروندان در محلات را خوب می کرد، شرایطی که در وضعیت فعلی به شدت نیازمند برگزاری باردیگر آنها هستیم به هر ترتیب بنده از اواخر سال ۹۸ وارد فرهنگسرای بهمن شدم و با وجود سالیان متمادی که در عرصه های فرهنگی خدمتگزار بودم، به همکارانم اعتماد کردم تا با نظرات و ایده هایی که دارند به مقصود مورد نظرشان برسند چون معتقدم در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پتانسیل بالقوه ای از نیروهای متخصص فرهنگی هنری وجود دارند که تا حالا بخش اعظمی از آنها فرصت حضور موثر نداشتند تا به میدان بیایند و نقش آفرینی کنند. البته در گذشته اتفاقاتی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رقم خورد که همین دوستان کارشناس و کاربلد در آنها نقش موثری داشتند. رویدادهایی مانند «جشنواره موسیقی محله، جشنواره تئاتر شهر، جشنواره فیلم شهر» که حال مردم و شهروندان در محلات را خوب می کرد، شرایطی که در وضعیت فعلی به شدت نیازمند برگزاری باردیگر آنها هستیم و می تواند در ایجاد روحیه، نشاط، امید، تعالی و انگیزه نقش موثری را ایفا کند. اساساً کار ما هم همین است؛ ارتباط با مردم در محلات، ارتباط با مردم منطقه و در شکل کلان ارتباط فرامنطقه ای در تهران و استان که همکاران در بخش ها و مناطق دیگر سازمان و فرهنگسراهای دیگر هم انجام می دهند.
آنچه در این چارچوب برای من و همکارانم در فرهنگسرای بهمن تجلی پیدا کرد، در قالب جشنواره تک نوازان دف صورت گرفت که توسط آقای غلامی و هنرمندان شریف موسیقی ایرانی در وضعیت سخت کرونائی به سرانجام رسید و با وجود این که در دوره های قبلی کوشش های بسیار خوبی برای معرفی رویداد انجام گرفت، اما بطور قطع در دوره هشتم به گونه ای مناسب تر، گسترده تر و متفاوت پیش روی مخاطبان قرار گرفت. البته در این چارچوب همراهی صمیمانه رسانه ها بسیار ارزشمندتر و موثرتر از دوره های قبلی بود و لازم است همین جا از تمامی رسانه های مختلف که هم جشنواره را نقد کردند و هم در کنار ما بودند، قدردانی کنم که شور و هیجان خاصی را به رویداد اضافه کردند.
به هر حال حضور هنرمندان بیش از ۵۴ شهر حتی از مناطقی که سازهای کوبه ای بعنوان محور اصلی نوازندگی آن مناطق محسوب نمی شوند، نشان از علاقه مردم به سازی دارد که دربرگیرنده ارزش های فراوانی است. اتفاقی که در عین حساسیت هایی که داشت اما شرایطی را فراهم ساخت تا میزبان رویدادی مهم در عرصه ای باشیم که تا حالا کمتر به آن توجه شده است. بنده معتقدم دف یکی از سازهایی است که می توان به خوبی روی آن کارهای زیادی را انجام داد، چونکه مجموع جذابیت های شنیداری، مباحث عرفانی، سرگرمی، نشاط و خیلی از موضوعات دیگر در این ساز وجود دارد که ما را مجاب می کند روی این ساز تمرکز بیشتری داشته باشیم. کما این که حضور هنرمندان چند کشور خارجی در رویداد هشتم به ما نشان داد که می توان روی بین المللی کردن جشنواره وقت بیشتری گذاشت. از طرف دیگر موقعیت برگزاری مراسم اختتامیه در تالار ۱۵۰۰ نفر شهید آوینی هم یکی دیگر از نقاط مثبت جشنواره بود که به یمن میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و حضور طیف گسترده ای از دف نوازان برای اجرای یک برنامه بسیار جذاب بود.

* نمی دانم این یک امتیاز است یا یک خلاء مدیریتی؛ اما شنیده شده که برگزاری این جشنواره در شرایطی صورت گرفته که میزان بودجه به قدری ناکافی بوده که دبیرخانه جشنواره حتی پولی برای تامین هزینه اسکان هنرمندان شهرستانی نداشته و نوع برنامه ریزی ها به گونه ای بوده که هنرمندان بمحض اجرا می بایست تهران را به سمت شهرهایشان ترک کنند. بد نیست در این مورد هم توضیحاتی ارائه دهید که قصه بودجه جشنواره در چه قالبی مدیریت شد؟
جالب است بدانید خیلی از افراد از روز اول جشنواره دائم از ما پرسش می کردند که عدد و رقم این جشنواره چقدر است؟ برای اینکه تصور می کردند این رویداد در برگیرنده بودجه زیادی است که می تواند تا این مقدار میزبان هنرمندان باشد. اما عزیزان نمی دانند که بودجه جشنواره تک نوازی دف در مقایسه با رویدادهای مشابهی چون «جشنواره دف نوازی نوای رحمت» چندین برابر پایین تر است که واقعاً رقم خنده داری است.
شاید باورش سخت باشد که بودجه ما برای صفر تا صد جشنواره از هزینه های جاری گرفته تا جوایز، حق الزحمه ها و خیلی موارد دیگر حدود ۵۰ میلیون تومان بود نکته مهم دیگر این که ما منابع بسیار محدودی داریم؛ کما این که از چند ماه پیش به ما ابلاغ گردید که «بودجه فصل پاییز» خیلی محدود و انقباضی است. این شرایط هم در حالی بود که ما در کوران برنامه ریزی برای مراسم اختتامیه و برگزاری جشنواره بودیم که این نامه به ما ابلاغ گردید. البته به یاری خدا با رایزنی هایی توانستیم مقداری محدود از منابع مالی را تامین نماییم و شاید باورش سخت باشد که بودجه ما برای صفر تا صد جشنواره از هزینه های جاری گرفته تا جوایز، حق الزحمه ها و خیلی موارد دیگر حدود ۵۰ میلیون تومان بود. البته می فهمم که دوستان همکار چقدر اذیت شدند و ما چه قدر شرمنده دوستانی شدیم که با ما همراهی کردند. اما ما نشان دادیم که با محدودیت مالی هم می توان کارهای بزرگی را رقم زد. در این راستا هم اَحدی از این شرایط بودجه ای شکایتی نکرد. حتی در اینجا استادانی آمدند که وقتی قرار شد دو تا سه شب اقامت داشته باشند، بدون هیچ ناراحتی همراهمان بودند و در خودِ فرهنگسرا اقامت کردند. وقتی هم روز اختتامیه از آنها عذرخواهی کردم، اجازه نمی دادند تا کلامم جاری شود. این بهترین اتفاق برای ما بود که بتوانیم فعالیت سالمی را انجام دهیم که حال مردم را خوب کند.
بنده اینجا از اتفاق سالمِ درستِ مردمی صحبت می کنم که حالا هیچ هنرمند و دست اندرکاری از آن طلبکار نیست. ضمن این که خودم از مدت ها پیش که فارغ از مسئولیتم در فرهنگسرای بهمن بعنوان دبیر یا مسئول اجرائی افتخار خدمتگزاری داشتم اهتمام کرده ام که با اختتام موضوع یک رویداد، پرونده مالی را صحیح و سالم جمع و جور کنم که جشنواره سراسری تک نوازان دف نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. به عبارتی آنچه انجام گرفته آبروداری برای شرایطی است که طبیعتاً پستی ها و ناهمواری های خودش را نیز دارد اما من بعنوان مدیر یک مجموعه فرهنگی باید تلاش کنم تا بهترین و زیباترین ویترین پیش روی جامعه هنری و مخاطبان قرار گیرد. این وظیفه ما مدیران فرهنگی هنری است که به این مسائل دقت کنیم و به هنر و هنرمند احترام بگذاریم. چون قرار نیست من متخصص تمام حوزه های هنری باشم ولی بعنوان یک متخصص اجرائی کارهای فرهنگی و هنری وظیفه دارم که هم در ظاهر و هم در باطن به موضوعات کم اهمیت و پراهمیت توامان توجه ویژه داشته باشم.
* پس بر این باورید آنچه انجام گرفته این یک «امتیاز» است که یک مدیر فرهنگی با مجموعه تحت مدیریتش با پنجاه میلیون تومان بودجه از پس یک جشنواره برآید. موضوعی که به اعتقاد من شاید خوشایند مدیران ارشد شما قرار گیرد، اما به طور قطع نمی تواند دستاورد خیلی شگفت انگیزی برای برگزاری یک رویداد مهم مانند جشنواره سراسری تک نوازان دف باشد. جشنواره ای که خوب می دانیم چه قابلیت های ارزشمندی برای بین المللی شدن دارد، اما نه با این شرایط و جیب خالی اما به اصطلاح «پُز عالی …»
ببینید بطور قطع این نبوده که ما بخواهیم با این شرایط مالی، فضایی را به مدیریت عالی سازمان القا نماییم که برای خوشایند آنها یک جشنواره با هزینه ۵۰ میلیون تومانی را برگزار کرده ایم. بطور قطع ما در شرایطی قرار داشتیم که باید فضایی را فراهم می ساختیم که برای زنده ماندن یک جشنواره باارزش همچون دف نوازان، تا آنجا که توانمان اجازه می دهد برای برگزاری اش همت نماییم.
گرچه با ارقام و منابع موجودی که به آن اشاره شد، این پیش بینی را داشتیم که اسپانسر به کمکمان بیاید اما متاسفانه میسر نشد و ما فقط از منابع بسیار محدود و ناچیز خودمان استفاده کردیم که اگر همراهی اعضای هیات انتخاب و داوری نبود ما نمی دانستیم چه شرایطی برای برگزاری جشنواره به وجود می آمد. البته که هزاران بار متاسفم که در این شرایط شرمنده هنرمندان شهرستانی شدیم و ماجرا را به شکلی برنامه ریزی کردیم که شرکت کنندگان در تهران اقامت نداشته باشند، اما خب این امری اجتناب ناپذیر بود که مهندسی معکوس داشته باشیم و با تحمل هزینه های کمتر و صد البته همراهی هنرمندان جشنواره ای را برگزار نماییم که می بایست در این شرایط سخت پیش روی مخاطبان قرار می گرفت.

* آقای خسروی من فکر می کنم راه های زیادی برای برگزاری بهتر این جشنواره و اساساً رویدادهای موسیقایی همسو با کارهای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای تامین منابع مالی وجود دارد که از آن جمله می توان به برگزاری و تامین منابع از فروش بلیت کنسرتهای مختلف با در نظر گرفتن موازین و قوانین اشاره نمود. و بطور قطع فرهنگسرای بهمن به سبب موقعیت جغرافیایی که دارد، می تواند یکی از مهم ترین مراکز شهر تهران برای برگزاری کنسرتهای پرجمعیت باشد، شرایطی که با فروش متعادل و ارزان بلیت در کنار دیگر یارانه هایی که می توانیم برای آن تعریف و طراحی نماییم، می تواند این مجموعه را حداقل از یک جهت، به روزهای درخشان خود بازگرداند. شرایطی که همین تالار شهید آوینی با این همه تجهیزات و امکانات داراست اما با شکل ناجوانمردانه ای غبار فراموشی روی آن پاشیده شده است. آیا اراده ای در مجموعه شما و اساساً سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای ورود به ماجرای برگزاری کنسرت ها در این تالار بسیار مجهز اما به فراموشی سپرده شده غیر از مناسبت ها و اجاره دادن به برنامه های تلویزیونی وجود ندارد؟ آیا واقعاً برنامه ای برای ورود به این عرصه مهم ندارید؟
سوابق کارهای صورت گرفته در مجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نشان دهنده توجه معتبر این مجموعه به موسیقی اقوام ایران است. کما این که طی این سال ها رویدادهای بسیار ارزشمندی در این عرصه برگزار شده که هم به لحاظ کیفیت و هم در زمینه مخاطب توانسته حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. این شرایط هم در جریان جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی و هم در آیین های سوگواری دوده (ع) و دیگر مناسبت های مذهبی نمود عینی خودرا نشان داده که فرهنگسرای بهمن نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.
ضمن بررسی دقیق شرایط برگزاری کنسرت در فرهنگسرای بهمن که به طور قطع اجرائی شدن آن ملزم به رعایت و بررسی شرایط مختلفی است، درحال برنامه ریزی و طراحی جشنواره یا رویدادی به نام «کارآواها» هستیم اما در این میان برای من بعنوان مدیر فرهنگسرای بهمن یک نکته بسیار اهمیت دارد و آن برخورد اقناعی با موضوع موسیقی نواحی است. این که اگر می خواهیم رویدادی را برگزار نماییم باید تلاش نماییم که این رویداد در همه جوانب تبدیل به رویدادی تاثیر گذار و نه برای ارائه کارنامه مدیریتی باشد. به همین جهت ما باید به سمتی حرکت نماییم که مجموعه ای چون فرهنگسرای بهمن به مفهوم واقعی کلمه تجلی گاه اجرای نوعی از موسیقی باشد که در آن ارائه کیفیت و البته تکریم هنرمندان حرف اول و آخر را می زند. من خوب می دانم که هنرمندان شریف این حوزه چقدر باحیا و محجوب هستند. آنها هنرمندانی هستند که وقتی از آنها مصاحبه ای می کنند، از بیان انتقاد اکراه دارند چون معتقد به رعایت صد درصدی حیا هستند. پس در اینجا کار مدیریتی من خیلی مشکل می شود. این که چطور بتوانم هم میزبان شایسته ای برای این هنرمندان باشم و هم شرایطی را ایجاد کنم که مخاطب از کیفیت یک برنامه راضی باشد.
در راستای اجرای چنین شرایطی که هم در زمینه هنرمندان و هم در زمینه مدیریتی باید روی آن متمرکز بود ما ضمن بررسی دقیق شرایط برگزاری کنسرت در فرهنگسرای بهمن که به طور قطع اجرائی شدن آن ملزم به رعایت و بررسی شرایط مختلفی است، درحال برنامه ریزی و طراحی جشنواره یا رویدادی به نام «کارآواها» هستیم که گرچه در سالهای قبلی کم و بیش به آن پرداخته شده بود، اما بطور قطع برای ما دربرگیرنده رعایت نکاتی است که در صورت اجرائی شدن می تواند مقدمات برگزاری رویدادهای مهم دیگر را نیز فراهم آورد. این در حالیست که توجه کامل به مارکتینگ و نظام اقتصادی موسیقی هم بطور قطع جزو با اهمیت ترین برنامه ها و اولویت های ما در این ساختار خواهد بود، چونکه برگزاری کنسرت موسیقی بدون مخاطبان واقعی آن نمی تواند توجیه منطقی داشته باشد. ما زمانی می توانیم در این عرصه صاحب ایده و ادعا باشیم که بتوانیم در قالب یک برنامه ریزی منسجم و درست هم به یافته های پژوهشی، هم معرفی موسیقی خوب و هم مخاطب بصورت همزمان دست پیدا نماییم.
بنده طی مدتی که در این مسند حضور دارم، وظایف مهمی را برای خودم طبق اهداف سازمان متبوعم طراحی نموده ام که برمبنای آن باید سمت و سوی مشخص، درست و اصولی را با در اختیار داشتن کارکنان مجموعه تحت مدیریتم تعیین کنم. یعنی ایجاد بستر و امکانات و هدایت آن به سمت یک مسیر از قبل تعیین شده که هدفش رسیدن به اجرای درستی از موسیقی است که امیدوار هستم مسئولان نیز به این خط مشی اعتماد و از آن حمایت کنند. بطور قطع حفظ و پشتیبانی از اتفاقات خوب است که می تواند یک رویداد، یک کنسرت و یک جشنواره را به موفقیت برساند. شرایط حمایتی همچون اختصاص بودجه، اعتماد به مجریان پروژه و میدان دادن به آنها، دعوت از هنرمندان و کارشناسان متخصص که ملزومات پیشرفت یک سازمان فرهنگی با اهداف و اولویت ها است.
من بر این باورم طی این چند سال رویدادهای بسیار ارزشمندی در عرصه های فرهنگی هنری برگزار شده، اما این رویدادها «فقط برگزار شده» در صورتیکه به عقبه و بعد از آن توجه کمتری داریم. در صورتیکه اگر به همین برگزیدگان بیشتر از شرایط فعلی اعتماد و حمایت نماییم، در صورتیکه افراد اهل فن را در مدیریت هنری رویداد و برنامه مورد نظرمان قرار داده و فقط در زمینه اجرائی بازوی کمکی اش باشیم، در صورتیکه اگر اجازه استمرار بدهیم و سپس با صبر و حوصله منتظر خروجی باشیم، در صورتیکه اگر حوصله به نتیجه رسیدن داشته باشیم بطور قطع اتفاقات بسیار مثبتی در عرصه های مختلف فرهنگی هنری می افتد. به اعتقاد من ولنگاری فرهنگی که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشته اند، تقصیر هنرمندان نیست، بلکه بخش اعظمی از آن تقصیر مسئولان اجرائی حوزه های تخصصی است که با دخالت های نا به جا و کم سوادی موضوعی را به زور تحمیل می کنند و موجب بروز شرایطی می شوند که اصلاً به صلاح فرهنگ و هنر ایران اسلامی نیست.

* درباره آنچه به آن اشاره دارید، می توانید مصداق عینی را نام ببرید که خودتان بعنوان یک مدیر فرهنگی با چنین نگاهی نسبت به برگزاری یک برنامه هنری اقدامی انجام داده اید؟
همین جشنواره سراسری تک نوازان دف در زمینه تخصصی مدیون کوشش های آقای غلامی است که بنده به خودم غیر از حوزه اجرائی اجازه دخالت در زمینه های تخصصی و هنری را ندادم و با کمال میل اجازه دادم که دوستان به آنچه در زمینه طرح و ایده دارند، جامه عمل بپوشانند. حتی در مواقعی هم بود که دوستانی در اوقاتی با مانع روبه رو شدند و از لحاظ اعتماد و اجرا بازی را باخته بودند. اما خوشحالم که با تمام وجود تلاش کردم تا برای این اتفاقات فضایی را فراهم سازم که این عزیزان در استمرار هدفشان با کمترین مشکل مواجه شوند. این وظیفه بنده است که باید یک کوچینگ حرفه ای برای این مساله باشم. کاری که مدیران ما باید انجام دهند و متأسفانه در خیلی از موارد نیز صورت نمی گیرد. اعتماد به هنرمندان متعهد و پشتیبانی از رویدادهای مناسب و مردمی نکته ای است که باید به آن توجه داشت.
اگر ما سنت، فرهنگ و هویت را بفهمیم، به آن اعتقاد داشته باشیم و افتخار نماییم، بطور قطع در همین چارچوب فرهنگ، سنت و هویت ما در زمینه موسیقی هم می توان کارهایی انجام داد که علاقه مندان خاص خودش را دارد. در همین راستا ماجرای طراحی رویداد «کاراواها» یکی از این موضوعات است که پس از برگزاری جشنواره تک نوازان دف مورد توجه ما در کنار توجه به موضوع کنسرت ها قرار گرفته است.
* البته موضوع «کارآواها» سال ها پیش بواسطه حضور پژوهشگر نامداری چون محمدرضا درویشی در زمینه هنری در قالب یک رویداد انجام شد که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت، اما متاسفانه استمرار نیافت. برایم جالب است که بدانم جنابعالی مقرر است با چه شکل و شمایلی به این بخش از موسیقی نواحی ایران که بسیار هم جذاب است، ورود پیدا کنید؟
ما در بخش از کارهای معیشتی اقوام مختلف ایران شاهد اجرای سبکی از موسیقی هستیم که طی آن مردم در قالب مشاغل مختلف از آواها و نواهایی هنگام کار استفاده می نمایند. شرایطی که دربرگیرنده مولفه های بسیار جذاب و شنیدنی است. ملودی های بسیار نابی که هنوز آن طور که باید و شاید به جامعه مخاطبان معرفی نشده و می تواند مجرای جدیدی از شنیدن موسیقی های خوب را برای عموم مردم ایران بوجود آورد.
ما فرصت درست و مناسبی را برای معرفی موسیقی خوب فراهم نکردیم. ما رفتار اقناعی متقابل نداشته و در بسیاری موارد دخالت های غیر تخصصی تحکمی را در یکسری اتفاقات رقم زدیم که منجر به بایدها و نبایدهایی می شود که اصلاً به نفع شنیدن موسیقی خوب نیست بنده معتقدم ما فرصت درست و مناسبی را برای معرفی موسیقی خوب فراهم نکردیم. ما رفتار اقناعی متقابل نداشته و در بسیاری موارد دخالت های غیرتخصصی تحکمی را در یکسری اتفاقات رقم زدیم که منجر به بایدها و نبایدهایی می شود که اصلاً به نفع شنیدن موسیقی خوب نیست. ما فهم و خط مشی حکومتی خوبی در زمینه موسیقی داریم ولی متاسفانه در روند اجرائی سلیقه ای عمل می نماییم. ما درک و هدایت درست حکومتی در زمینه هنر داریم ولی وقتی در مقام مدیریت اجرائی قرار می گیریم، هرکدام تبدیل به متخصص آن حوزه می شویم که فقط می خواهیم اعمال سلیقه داشته باشیم. و متاسفانه بارها هم به خاطر این رفتار غلط از مسیر خارج و موجب بدبینی هایی می شویم که هزینه دارد.
من با اعتقاد کامل بر این باورم، موسیقی نواحی ایران می تواند بهترین گونه موسیقایی برای ورود به جریانی مهم از مدیریت اجرائی در زمینه موسیقی در جهت تزریق شنیدن موسیقی خوب به مخاطبان باشد. اساساً هم توجه جدی و اعتماد به این سبک از موسیقی یکی از وظایف ماست که همراهی رسانه ها، مطبوعات، مسئولان و حوزه های تخصصی بطور ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این راستا ابزار موثری هستند. به طور قطع اگر چنین مجموعه هایی به ما اعتماد کنند ما می توانیم گام های موثری در این عرصه برداریم. بنده یقین دارم که همه همکارانم در مجموعه فرهنگسرای بهمن افراد متخصصی هستند که از پس بهترین و باکیفیت ترین رویدادها بر می آیند. آنها نیروهای آموزش دیده ای هستند که در هر شرایطی آماده خدمت رسانی به فرهنگ و هنر این سرزمین خصوصاً در منطقه جنوب پایتخت هستند. متاسفانه در دوره های مختلف، کم توجهی، بی اعتمادی و بی مهری به نیروهای متخصص موجب شد که کارکرد اصلی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به فراموشی سپرده شود و سبب ایجاد فضای نامطلوبی شود که اصلاً به نفع اعتلای فرهنگ و هنر شهروندان نبود. پس اگر این اعتماد برگردد، سپس بودجه مناسب و به هنگام تزریق شود و بعد اقناع دوسویه در جای خودش اتفاق بیفتد، بطور قطع می توان اتفاقات خوبی را رقم زد.
فرهنگسرای بهمن بعنوان نخستین و بزرگترین فرهنگسرای تهران که در زمینه امکانات نیز از مجموعه خوب شهر تهران است، همیشه تلاش نموده و خواهد داشت که معرف فرهنگ و هنر ایران اسلامی باشد. ما بطور قطع می توانیم باردیگر به دوران درخشان و باشکوه این فرهنگسرا بازگردیم. اما به نظرم برای تحقق چنین شرایطی باید فقط اعتماد کرد، میدان داد و حمایت کرد.

* باتوجه به این رویکرد و برنامه ریزی که مستلزم فراهم شدن مولفه هایی خارج از مجموعه فرهنگسرای بهمن است، اجرای پروژه «کارآواها» به نتیجه مطلوبی رسیده است؟
ما مذاکرات اولیه را با نهادها و مجموعه ها شروع کردیم و درحال سر و شکل دادن و آماده سازی طرح هایی دراین زمینه هستیم. اما به طور قطع اجرای چنین پروژه ای نیاز به یک هم افزایی بین بخش های مختلف است. بعنوان نمونه برای تحقق اهداف مورد نظرمان به همیاری مجموعه هایی چون استانداری، ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها، سازمان های فرهنگی هنری شهرداری ها در استانها، ادارات میراث فرهنگی و گردشگری استانها و حتی سازمان آموزش فنی و حرفه ای نیاز داریم. چونکه وقتی از رویدادی به نام «کارآواها» صحبت می نماییم پس حضور موسسات مربوط به آموزش فنی و حرفه ای می توانند کمک کننده باشد. پس می بینید که مسائل مربوط به این چارچوب بسیار گسترده است که باید به آن اعتقاد داشتیم و به خوبی ابعاد مختلفش را مورد توجه قرار دهیم. متاسفانه ما خیلی از لطمه ها را از جایی خوردیم که یکسری از موضوعات را به ظاهر درک نکردیم و اگر از همان ابتدا ماجرا به درستی هدایت می شد می توانستیم شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
دوستان ما در بخش موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به ما قول های همکاری داده اند و امیدوار هستم امسال شاهد آشتی مجدد هنرمندان با سالن ۱۵۰۰ نفری شهید آوینی باشیم و دوستان یادشان بیاید که ما در جنوب شهر هم سالن حرفه ای جهت استفاده های حرفه ای از کنسرتهای موسیقی داریم به هر ترتیب ما در حوزه رویداد «کارآواها» درحال ارتباط و شناسایی با گروههای مختلفی هستیم که سوابقی در این عرصه دارند. در عین حال باید در حین برگزاری این رویداد به موضوع برگزاری نشست ها و میزگردهای پژوهشی هم فکر نماییم که بتوانیم در مراسم اختتامیه امیدوار به برگزاری یک رویداد موثر هم برای رضایت مخاطبان و هم کارشناسان این حوزه باشیم. به اعتقاد من این پروژه یک رویداد ماندنی برای فرهنگسرای بهمن خواهد بود که تا پیش از اختتام سال ۱۴۰۰ مباحث مربوط به شناسایی گروه ها و سایر موارد اجرای به سرانجام می رسد.
* چون در بخش های مختلف این مصاحبه بصورت مستمر از تالار شهید آوینی یاد کردید، مایلم کمی درباره این سالن مجهز که دارای قابلیت های زیادی برای اجرای نمایش ها و کنسرتهای پرجمعیت است صحبت کنید، این که آیا مقرر است همچنان صندلی های این تالار باکیفیت فقط در خدمت همایش ها و نشست ها و جنگ های تلویزیونی باشد؟ آیا قرار نیست برنامه ریزی برای برگزاری کنسرتهای ارزان خوانندگان مطرح یا آثار نمایشی صورت گیرد که شهروندان شریف جنوب شهر هم از مزایای تماشای کنسرتهای بالای شهر در یک تالار مجهز غبار گرفته بهره مند شوند؟
این وظیفه من است که تالار شهید اوینی را در اختیار استفاده مردم قرار دهم. مگر نه این که این سالن تولید شده تا شهروندان تهرانی شاهد برگزاری رویدادهای مختلف فرهنگی و هنری همچون موسیقی باشند؟ به جرات می توان اظهار داشت که این سالن یکی از سالن های حرفه ای اجرای موسیقی و حتی تئاتر است که می تواند در ردیف بالاترین تالارهای ایران قرار گیرد. به اعتقاد من اگر بخواهیم سالن برج میلاد را با ظرفیت ۱۶۰۰ نفری با تالار شهید اوینی با ظرفیت ۱۵۰۰ نفری مقایسه نماییم، کمبودی از لحاظ امکانات فنی و جانبی در این تالار وجود ندارد.
به هر حال بعد از وقفه ای که پس بازسازی در این تالار صورت گرفت، فاصله بسیاری برای بهره برداری افتاد و تهیه کنندگان، گروه ها و هنرمندان فعال و شناخته شده حوزه موسیقی این سالن را فراموش کردند. اما بنده و همکارانم از این پس تلاش خودرا خواهیم کرد تا شاهد حضور گروههای هنری و برگزار کنندگان در این مرکز باشیم.
بله من هم با شما موافقم که خیلی از همشهریان ما که در پهنه جنوبی شهر حضور دارند، از یکسری رویدادهای هنری که در شمال شهر اتفاق می افتد، محروم هستند. در صورتیکه بنده اعتقاد صددرصدی دارم که فرهنگسرای بهمن یک پایگاه قابل اعتماد است که با تجهیز موارد جانبی می تواند در اختیار عموم قرار بگیرد. البته ما در یکی دو سال اخیر برنامه ریزی و مذاکراتی را برای برگزاری بخش هایی از جشنواره موسیقی فجر در فرهنگسرای بهمن انجام دادیم که متاسفانه کرونا اجازه و مجال تحقق این هدف را نداد. البته دوستان ما در بخش موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به ما قول های همکاری داده اند و امیدوار هستم امسال شاهد آشتی مجدد هنرمندان با سالن ۱۵۰۰ نفری شهید آوینی باشیم و دوستان یادشان بیاید که ما در جنوب شهر هم سالن حرفه ای جهت استفاده های حرفه ای از کنسرتهای موسیقی داریم.
* فکر می کنید تعدادی از تهیه کنندگان و برگزارکنندگان کنسرت که بنظر می رسد درآمدزایی برایشان از هر مقوله دیگری مهم تر است، هم راضی به حضور خوانندگانشان در این تالار باشند؟
اگر برگزارکنندگان و تهیه کنندگان کنسرت هم به اینجا بیایند، متوجه می شوند که اجاره بهای این سالن در قیاس با سالن های دیگر برایشان بسیار به صرفه است. البته که در حوزه برگزاری کنسرت حساسیت هایی وجود دارد که بطور قطع بنده و همکارانم در اینجا حضور داریم که نسبت به کاهش این حساسیت های اجتناب ناپذیر اقدامات لازم را انجام دهیم. ولی فکرمی کنم وقتی در همین تالار فلان شرکت اقتصادی می آید و جشنی را برای کارکنانش برگزار می نماید و در این برنامه انواع و اقسام موسیقی را اجرا می کند که موسیقی کنسرت ها بسیار بسیار از درجه کیفی بالاتری برخوردار است، پس می توان برای برگزاری یک کنسرت موسیقی درست با یک خواننده درست اقدام نمود. من بر این باورم فرهنگسرای بهمن بعنوان یک مجموعه مهم و راهبردی در جنوب پایتخت، می تواند بعنوان یکی از مجموعه های مهم اجرای موسیقی خوب در جهت تعالی و اندیشه شهروندان شریف تهرانی خصوصاً در مناطق جنوبی شهر معرفی شود. ما برای این مجموعه برنامه های زیادی داریم و در این راه برگزاری کنسرت هم بطور قطع جزو برنامه های دارای اولویت ماست که امیدوار هستم هرچه سریعتر محقق شود.

منبع: