درخواست برای ثبت ملی خانه به آذین

به گزارش آبنما کار فرزند م. ا. به آذین در نامه ای به مسؤلان فرهنگی کشور درخواست ثبت ملی خانه به جامانده از این نویسنده و مترجم فقید را بیان نمود.
به گزارش آبنما کار به نقل از ایسنا، با انتشار اولین خبرها از احتمال تخریب خانه محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین)، نویسنده و مترجم نام دار، کاوه اعتمادزاده، فرزند او، پس از پیگیری های زیاد حالا در نامه ای به مسؤلان فرهنگی کشور درخواست ثبت ملی خانه ای را که محل زندگی پدرش بوده مطرح کرده است.
در این نامه سرگشاده که به قول اعتمادزاده، تا کنون ۱۲۰۰ نفر از اهالی فرهنگ و هنر آنرا امضا کرده اند، خطاب به مسؤلان و مدیران فرهنگی کشور آمده است: «سنگ بنای هر جامعه را اندیشه و فرهنگ می سازد. از این روست که در گوشه گوشه دنیا سازندگان اندیشه و فرهنگ را ارج نهاده و نام و یاد و یادگار مانده هاشان را پاس می دارند. خانه به جای مانده از بزرگانی چون گوته، سروانتس، برشت، همینگوی، تولستوی، هوگو، پیکاسو و… که هریک خدماتی به فرهنگ ملت هاشان کردند، همواره محفلی بوده تا چراغ اندیشه شان برای مردمان روشن بماند.
در ایران هم کیست که نداند پدرم محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) چه خدمات بزرگی به فرهنگ ایران کرده است؟ اما خانه به یادگارمانده او امروز در خطر است.
بخشی از خانه در تملک فردی قرار گرفته که نیت تخریب این یادمان را دارد. خانه ای که جانی شیفته در آن زیسته و طی ده ها سال خدمات فرهنگی و ادبی بزرگی در آن به مردم ایران تقدیم شده است.

از تمامی دستگاه های ذی ربط نظیر وزارتخانه میراث فرهنگی، شورای شهر تهران، شهرداری تهران و غیره انتظار دارم که سریعا با ثبت این خانه فرهنگی بعنوان اثر ملی و کمک به فراهم کردن زمینه های حفظ آن جلو وقوع یک ضایعه فرهنگی را در کشورمان ایران بگیرند.»

محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین)، متولد ۲۳ دی سال ۱۲۹۳ بود و درگذشته ۱۰ خرداد سال ۱۳۸۵، نویسنده و مترجم نامدار معاصر بود. او فعالیتهای ادبی خویش را از سال ۱۳۲۰ با انتشار داستان های کوتاه شروع کرد. در سال های بعد با ترجمه آثار شکسپیر، بالزاک، رومن رولان و شولوخوف و نگارش خاطرات و تجربیاتش از زندان های دهه ۱۳۵۰، به فعالیت ادبی خود ادامه داد.
به آذین در چهارم شهریور ۱۳۲۰ در جریان اشغال ایران و بمباران در بندر انزلی زخمی برداشت که منجر به قطع دست چپ او شد. چون افسر بودن مانع فعالیتهای ادبی و سیاسی اش می شد، از آن شغل استعفا کرد.
از تالیف های به آذین به «مهمان این آقایان»، «بسوی مردم»، «قالی ایران»، «گفتار در آزادی» و از ترجمه هایش به «بابا گوریو» نوشته انوره دو بالزاک، «دُنِ آرام» نوشته میخائیل شولوخف، «اتلو» نوشته ویلیام شکسپیر، «جان شیفته» نوشته رومن رولان و… می توان اشاره نمود.