با حضور تعدادی از هنرمندان در بهشت زهرا (س)؛ نکوداشت پدر موسیقی نوین ایران برگزار شد، ظهور سلبریتی های بی اخلاق

آبنما کار: برخی از هنرمندان فعال موسیقی کشورمان با حضور در آرامگاه مرحوم علینقی وزیری چهلمین سال درگذشت پدر موسیقی نوین ایران را گرامی داشتند.

به گزارش آبنما کار به نقل از مهر، برخی از هنرمندان فعال موسیقی کشورمان به همت بهنام موحدان از پژوهشگران و مدرسان حوزه موسیقی با حضور در آرامگاه خانوادگی مرحوم علینقی وزیری واقع در بهشت زهرای تهران چهلمین سال درگذشت «پدر موسیقی نوین ایران» را گرامی داشتند.
در این مراسم ارفع اطرائی، حسن ناهید، میلاد کیایی، بهرام گودرزی، کامبیز روشن روان، ناصرالدین حسن زاده، معصومه مهرعلی و سعید خال مدیرعامل سازمان بهشت زهرای تهران ضمن ادای احترام به مزار این هنرمند، از سنگ مزار جدید، کتیبه و سردیس استاد علینقی وزیری رونمایی کردند.
علینقی وزیری هویت موسیقی ملی ایران است
بهنام موحدان برگزارکننده و مجری مراسم در ابتدای این برنامه با ارائه توضیحاتی پیرامون جایگاه، شخصیت و تأثیر کلنل علینقی وزیری بر جریانات موسیقایی کشور اظهار داشت: امروز می دانم که روح پدر موسیقی ایران اینجا در بین ما حاضر است و شاهدی است بر عشق توصیف نشدنی این جمع به او که پس از این همه سال هنوز او را فراموش نکرده و در قلب ما زنده و جاوید است. جناب علینقی وزیری، به معنای حقیقی کلمه «موسیقی دان»، «هنرشناس»، چیره دست ترین نوازنده نوآور عصر تجدد و گشاینده درهای تجدد بر موسیقی ما بود که هم در زمان حیات و هم حالا که به ظاهر ۴۰ سال از خاموشی اش می گذرد، از بزرگان بی جانشین و سرنوشت ساز فرهنگ معاصر ایران زمین است. او هنرمندی است که نه صرفا فرزند زمانه خویشتن، بلکه مردی متعلق به آینده بود. به روشنی پیداست که هنوز هم جریان های هنری نظام موسیقی ملی ایران زیر نفوذ و تأثیر انکارناپذیر اندیشه و هنر او نفس می کشد، گرچه فرم های پیشنهادی او را کمتر به کار می برند و خیلی از نوآوری های وی عملا به همان زمان محدود شده اند و جزو میراث کلاسیک ایران عصر تجدد هستند.
تقدیر وزیری، سرنوشت موسیقی ما بود. اما حرکت نیرومند وزیری، چند قدمی مانده به اوج و شکوفایی، متلاشی گردید و استاد دیگر آن انگیزه سابق را بازنیافت. وی ادامه داد: تصور شکوفایی استعدادهای نایابی چون خالقی و صبا که کیمیای تجدد را دریافتند و به دیدگاهی نو، به نوع تازه ای از بودن و شنیدن و ساختن بدون وجود قدرتمند استاد وزیری امری ناممکن بود. هنرمندانی چون وزیری فضایی را به وجود آوردند که ما این گونه فرا بگیریم که دیگر نیاز نیست موسیقی را همیشه مکتبی و سینه به سینه، طی طریق کرد. قانون تغییر ناپذیری که در فضای هنر سنتی همیشه جاری است. به اعتقاد من هنرمندانی چون وزیری با تاکید بر همین اصل بهترین نسل از آموزگاران و هنرمندان موسیقی ایرانی را پرورش دادند و تاریخ معاصر موسیقی ایرانی را ساختند و نوشتند. با فداکاری های وزیری بود که تصویر انسان به معنای «اومانیستی» آن در موسیقی ایرانی کم کم ظاهر شد و خودرا نشان داد، و اصلا به برکت دهه های متوالی کار و تلاش و جانفشانی وزیری بود که خیلی از آمال فرهنگی، جامه عمل پوشید. اینجاست که شخصیت علینقی خان وزیری از یک موسیقدان برجسته، فرسنگ ها فراتر می رود و مقامی در حد یک مصلح اجتماعی و یک ترقی خواه دلسوز را به او می بخشد، مقامی که به یمن ایمان نستوه او پدید آمده است و هنوز کسی را شایسته جانشینی او نشناخته اند.
این پژوهشگر حوزه موسیقی با اشاره به اینکه وزیری ما را «نوع دگر شنیدن» آموخت، توضیح داد: دریغ که خود او هم در اجرای کامل نیاتش اقبالی نداشت و آثار واقعی او که دارای بار توصیفی- روایی و روح عاطفی نیرومندی هستند، خیلی کم شناخته، شنیده و درک شده اند، دردی که وزیری را تا آخرین روزهای عمر آزار می داد. او سودای نام و نان نداشت و غم های وی از حدود فردی، بسیار فراتر بود. وزیری اندوهگسار اجتماعی «جاهل و بی فرهنگ» بود که زبان او را کمتر می فهمید. تقدیر وزیری، سرنوشت موسیقی ما بود. اما حرکت نیرومند وزیری، چند قدمی مانده به اوج و شکوفایی، متلاشی گردید و استاد دیگر آن انگیزه سابق را بازنیافت.

آرامگاه هنرمندانی که تبدیل به مخروبه شده اند
موحدان درباره نحوه بازسازی و مرمت آرامگاه وزیری اظهار داشت: بنده به رسم ادب و قدرشناسی هر ماه جویای احوال بزرگان و پیشکسوتان موسیقی و دیگر هنرها می شوم و اگر لایق باشم، خدمتگزاری آنها را می کنم و گاه گاهی هم به مزار بزرگان بی جانشین فرهنگ و هنر ایران می روم و از آرامگاه آنها غبارروبی و به پاس هویت و اعتبار و آبرویی که به ما بخشیدند به ایشان ادای احترام می کنم. اما متأسفانه می بینم که آرامگاه و مقبره خیلی از بزرگان فرهنگ و هنر ما مخروبه ای بیش نیست و مشخص است سال هاست کسی از آن حوالی گذر نکرده است! من عمیقا از این مساله دل شکسته و آزرده خاطرم. این نشان از فرهنگ نادرست و ناپسند «فراموشکاری و ناسپاسی» دارد که متأسفانه در ذات جامعه ایرانی نهادینه شده و از طرف دیگر نشان از عدم شناخت برخی مسئولان متولی امر هنر و مردم کشور از وظایف تعریف شده سازمانی و اجتماعی و نیز هنر و هنرمند راستین و عدم احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت میراث فرهنگی کشور دارد. بدین جهت خیلی از آرامگاه ها و میراث تاریخی و فرهنگی کشور رو به فرسودگی و نابودی کامل است.
وی اضافه کرد: در این راستا حضور و فعالیت های مستمر اشخاص دلسوزی چون استاد ناصرالدین حسن زاده که از پیشکسوتان تاریخ پژوه و گنجینه داران اسناد تاریخی و فرهنگی این سرزمین هستند، نقشی تعیین کننده و حائز اهمیت در حفظ میراث فرهنگی کشور دارد. حقیقتا از سویی مرگ غریبانه و خاموش آخرین هنرمندان راستین کشور و از سویی دیگر دیدن مزار متروک و ویران بزرگان فرهنگ و هنر سرزمینم و هرازگاهی شنیدن اخبار ویرانی و چپاول و جعل میراث فرهنگی کشور و سکوت و بی تفاوتی مردم و دست اندرکاران عمیقاً مرا نگران می کند و می آزارد. نمی دانم چرا نه احترامی برای زندگان هنر و میراث درگذشتگان فرهنگ کشور قائلیم و نه از بزرگان و وارثان و فرهنگ آفرینان سرزمین خود یادی می کنیم!؟ گویی این مردم نیازی به فرهنگ و هنر ندارند مگر برای تفریح و سرگرمی و یا کسب شهرت و پول، آن هم فقط با میراث بزرگان.
این نویسنده اظهار داشت: شاهد بر این مدعا، ظهور سلبریتی های بی اخلاق و مدعیان نوکیسه بی هویتی است که بدون آنکه هنر و شخصیتی داشته باشند از کنار نام و اعتبار و میراث هنرمندان راستین و بزرگان هنر کشور برای خود شجره نامه ساختند و به مناصب و مشاغل و شهرتی رسیدند که ابدا شایستگی و لیاقت آنرا ندارند، اما در این چارچوب سهم هنر و هنرمند راستین چیزی جز سرخوردگی و تنهایی و آوارگی در غربت و سرانجام مرگی خاموش نبود. امروزه هنر در دستان برخی تازه به دوران رسیده ها وسیله ای شده برای تظاهر به فرهیختگی و عوام فریبی و پنهان کردن حقارت وجود و نمایش عقده های درون خود. این ابتذال و از هم گسیختگی فاجعه بار فرهنگی جامعه سرانجام هویت ملی یک ملت را به تباهی خواهد کشاند. متاسفانه چندین سال است که کسی به آرامگاه پدر موسیقی نوین ایران قدم نگذاشته است. این بزرگترین توهین به استاد استادان موسیقی ملی ایران است و همانطور که می بینید آرامگاه پدر موسیقی نوین ایران یک مخروبه از یاد رفته است. اینها سند خجالت آوری متولیان هنر خصوصاً موسیقی در ایران است.

طرح یک انتقاد تند از برخی منتقدان موسیقی
موحدان در بخش پایانی صحبت های خود با انتقاد از جای خالی نقد اصولی و علمی و آنالیز درست آثار هنری و معرفی بی طرفانه و بی تعصب هنرمندان برجسته کشور به نسل های جدید اظهار نمود: متأسفانه برخی فعالان عرصه هنر گمان باطل برده اند که با مخالفت و تحقیر و تکفیر بزرگان بی بدیل موسیقی ایرانی خصوصا کلنل علینقی خان وزیری می توانند جایگاهی میان بزرگان به دست آورند. آنها جای پژوهش و شناخت آثار و اندیشه و هنر استاد وزیری، با کینه توزی و دشمنی های بی خود و نیز با نقد نادرست و خیال پردازی و شجره نامه نویسی های جعلی به تشویش اذهان عمومی و خدشه وارد نمودن به حیثیت موسیقی کشور می پردازند که این مدل رفتارهای نسنجیده این قبیل افراد یکی از مهمترین لطمه های موسیقی ایرانی در حوزه اسناد و پژوهش تاریخی است.
وی اشاره کرد: به اعتقاد من برای نقد یک اثر و یا شخصیت هنری، به وجدانی بیدار و قلمی متعهد، هوشیاری تاریخی نه توهم دیالکتیکی، جهان بینی و بینش جامعه شناختی، درک هنری، آگاهی و دانش وسیع هنری و مطالعات گسترده و مهمتر از همه شرافت هنری نیاز است تا شخص منتقد با تاکید بر آنها بتواند بی غرض و تعصب، به آنالیز و تحقیق و پژوهش بپردازد. اما برخی هنوز فرق بین سلیقه و علاقه فردی را با تحلیل علمی و کارشناسی هنری تشخیص نمی دهند و نمی توانند سره را از ناسره تمیز دهند و هیچ اصول و معیاری را به رسمیت نمی شناسند جز خود. بعد صرفاً جهت خودنمایی، خودرا وارث و وامدار مکاتب هنری بزرگان می نامند و با خیال پردازی به تحقیر بزرگان بی جانشین هنر و مجیزگوئی نا اهلان و بی هنران می پردازند تا خرده نان و آبرو و شهرتی به کف آورند. غافل از آنکه «بزرگش نخوانند اهل خرد، آنکه نام بزرگان به زشتی برد» همین منتقدنماها هستند که با تغییر ارزش ها و معرفی الگوهای غلط، هم سلایق عمومی جامعه را تنزل می بخشند، هم به فرهنگ کشور که خون بهای رنج و نبوغ و معرفت بزرگانی نظیر استاد علینقی وزیری است، لطمه های جبران ناپذیر وارد می نمایند.

اجازه بدهید به علینقی وزیری استاد نگویم
ارفع اطرائی از هنرمندان و نوازندگان پیشکسوت سنتور نیز ضمن قدردانی از برگزاری این مراسم در آرامگاه استاد وزیری اظهار داشت: وقتی ما می گوئیم وزیری، یعنی همه چیز. وقتی می گوئیم خالقی، صبا، پایور، کیایی، روشن روان و نظیر این نام ها یعنی همه چیز. اما امروزه وقتی این نام ها را با عنوان استاد صدا نماییم، کوچکشان کردیم. به همین جهت اجازه می خواهم که من از این کلمه استفاده نکنم. بنده یکی از کسانی هستم که خوشبختانه جناب وزیری را دیده ام و جلسات او را درک کرده ام.
متاسفانه درباره جناب وزیری گاهی می شنوم که کم لطفی ها و مخالفت های غالباً بی اساسی می شود، هم دوست و هم دشمن اظهارنظرهای سطحی نگرانه و مغرضانه ای نسبت به ایشان دارند و اعتقاد دارند که ایشان به موسیقی ایران ضربه زده استوی با ذکر خاطراتی از دوران حضورش در عرصه موسیقی و آموزش و انتقادهایی که طی سال های اخیر از طرف بعضی از منتقدان و کارشناسان به فعالیت های علینقی وزیری نسبت داده می شود اظهار نمود: سالی که ما در هنرستان دیپلم گرفتیم ایشان دیگر فعالیتی نداشته و خیلی کمتر در محافل شرکت می کردند، در آن سالها هنرستان ملک بزرگی داشت که متعلق به آقای سپانلو بود و دورتادور حیات آن اتاق های زیادی قرار داشت که کلاس درس ما شاگردان بود. یکی از آن اتاق ها هم محل کار و فعالیت جناب وزیری بود، هنرستان سالن بزرگی داشت که سالن کنسرت هنرستان بود. و چقدر خوب است که جوان ترها این مطالب را بدانند، یک اتاق در زیرزمین هنرستان بود که محل کار جناب روح الله خالقی، ریاست هنرستان بود. اینها را گفتم تا به این نکته اشاره کنم جناب خالقی داعیه ریاست و نام و نان نداشت که برای خود بهترین ها را برگزیند، تمام عشق و آمال او موسیقی و تعالی فرهنگ اصیل کشور بود. جالب است بدانید در سال هایی که بنده فعالیت می کردم، ساختمان های خوبی را برای ما اجاره می کردند اما بزرگترین و نورگیرترین اتاق، اتاق مدیران بود. متاسفانه درباره جناب وزیری گاهی می شنوم که کم لطفی ها و مخالفت های غالباً بی اساسی می شود، هم دوست و هم دشمن اظهارنظرهای سطحی نگرانه و مغرضانه ای نسبت به ایشان دارند و اعتقاد دارند که ایشان به موسیقی ایران ضربه زده است کهابداً اینطور نیست، اگر ما کمی منصف باشیم باید ببینیم که ایشان در چه شرایطی به اروپا رفت و به تحصیل موسیقی پرداخت و از موسیقی غرب چه بهره برداری های به سود موسیقی اصیل ایرانی نمود. ایشان خدمات بسیار مهم و با ارزشی برای فرهنگ موسیقی این سرزمین انجام داد. جناب وزیری اولین موسیقیدانی بودند که ردیف موسیقی ملی ایران را به نت نوشتند و در حقیقت موسس و راه گشای موسیقیدانان بعدی در این زمینه بودند.

پیشنهاد کامبیز روشن روان برای تاسیس یک هنرستان جدید موسیقی
کامبیز روشن روان موسیقیدان و آهنگساز شناخته کشورمان نیز اظهار داشت: درباره مرحوم علینقی وزیری حرفهای ناخوشایندی می شنویم که حتی پس از فوت ایشان هم صحبت های ناروایی می شد. اگر جناب وزیری در خدمت ارتش می ماند می توانست افسر برجسته ای باشد کما اینکه تا مقام کلنلی هم پیش رفت، ولی وقتی وزیری در سال ۱۳۰۲ هنرستان خودرا افتتاح نمود، زمانی بود که نهاد دیگری هم شبیه هنرستان موازی با آن فعالیت می کرد البته نه با عنوان «هنرستان موسیقی»، بلکه با نام «شعبه موزیک» در دارالفنون؛ این مجموعه به تدریج فعالیت های خودرا پیش برد تا زمانی که جناب وزیری در سال ۱۳۰۲ تحصیلات خودرا به اتمام رسانده و از اروپا به ایران بازگشتند. ایشان در این زمان هنرستانی را پایه گذاری نمود که با فراز و فرودهای بسیار در طول سالهای مدیریت جناب وزیری در هنرستان و مخالفت های بسیاری که با ایشان می شد، مشکلات مالی و کارشکنی های بسیار، ایشان توانست این هنرستان را حفظ کند.
وی اضافه کرد: امروز ما اگر می توانیم از تاریخ هنرستان موسیقی صحبت نماییم، بخش اعظم آن مربوط به دوران مدیریت و فعالیت های جناب وزیری در هنرستان است که بعدها با کمک های شاگرد برجسته خود زنده نام روح الله خالقی، به هنرستان موسیقی ملی تبدیل شد. اگر آن هنرستان نبود، شاید ما امروز اصلا نمی توانستیم از هنرستان موسیقی ملی و بخش مهمی از تاریخ موسیقی کشور صحبت نماییم. کلنل علینقی خان وزیری همراه با روح الله خالقی کارهای بزرگی انجام داد. او علاوه بر اینکه نخستین ردیف موسیقی ایران را نوشتند، یک سری علامت های مخصوص موسیقایی را برای فهم بهتر ردیف نیز ابداع کرد که تا امروز تأثیر بسزایی بر موسیقی دستگاهی ایران داشته است. اگر ایشان این کار مهم را انجام نمی داد معلوم نبود امروز ما چطور قطعات موسیقایی را نوشته و می ساختیم. ایشان کتابها و تألیفات بهادار زیادی هم دارند که تا امروز منبع و الگوی آموزش موسیقی در هنرستان های موسیقی و دانشگاه های کشور است. قطعاتی که ایشان برای تار ساختند، از برجسته ترین و بهترین و تکنیکی ترین قطعات موسیقایی است که برای تار نوشته شده است که تا امروز هم برای نوازندگان تار یک افتخار است. وزیری هنرمند یک بعدی نیست، او یک نوازنده چیره دست تار بود که علاوه بر نوازندگی نویسنده، مؤلف، محقق و حتی آهنگساز خیلی خوبی بود.
این آهنگساز پیشکسوت در بخش پایانی صحبت های خود بیان کرد: علینقی وزیری اولین کتاب هارمونی موسیقی ایرانی را نوشته که این کتاب هم اکنون در اختیار موسیقیدانان ایرانی هست و صد البته جای نقد و بررسی بسیار دارد اما به اعتقاد من برای آهنگسازان در موسیقی ایرانی کاربردی است. طبیعی است که هارمونی موسیقی که در آن سالها نوشته شده، اساسا دارای مشکلات و کمبودهایی هست، ولی اینکه در بسیاری چیزها ایشان نخستین و پیشگام بوده اند، مطلب بسیار حائز اهمیتی است. شما در نظر بگیرید که این هنرمند بزرگ در هشتاد سال پیش زندگی خود را صرف موسیقی مملکت کرد و کارهایی انجام داد که در همه آنها نخستین بود و دیگران پس از ایشان آن کارها را کامل کردند. این چهره به باور بنده یکی از بزرگان موسیقی ایران است و هنرمندی است که خیلی بیشتر از اینها ارزش دارد. این هنرمند باید به نسل جوان موسیقی امروز مملکت که هیچ شناخت و اطلاعی از زندگی این مرد ندارند، شناسانده شده و حتی اگر لازم باشد در آینده هنرستان هایی بنام این مرد ساخته و تأسیس شود.

میلاد کیایی، آهنگساز و مدرس و نوازنده پیشکسوت سنتور نیز پیرامون جایگاه و شخصیت کلنل علینقی وزیری توضیح داد: روح این مرد بزرگ امروز اینجا در پرواز است و شاداب از حضور این جمع که با یاد او بودیم، ای کاش آقای موحدان در این محفل از کسی یا تشکیلاتی گله نمی کردند، این کار یک کار عاشقانه است، عشق که با حساب و کتاب هماهنگی ندارد. البته درود بر شما که چنین کار عاشقانه و مهمی را انجام دادی، اما طبیعتا هر تشکیلاتی به نوبه خود وظایفی دارند و آنرا انجام می دهند و زحماتی می کشند.
وی با بیان خاطراتی از نحوه آشنایی خود با مرحوم وزیری اضافه کرد: من درس ها از این مرد آموختم، وی مردی به غایت وارسته و آزادمنش بود که خیلی کم صحبت می کرد، اما هر زمان که لب به سخن باز می کرد گویی آیه آسمانی بر لبان ایشان جاری می شود. من امیدوارم روزی در این کشور شاهد آن باشیم که خیابان های اصلی شهرها بنام بزرگانی چون کلنل علینقی وزیری و روح الله خالقی و ابوالحسن صبا نام گذاری شود. به هر حال از حضور در این جمع صمیمی و عاشقانه بسیار خرسندم، و از همه خصوصا از دوست عزیزمان آقای موحدان که با همه مشکلات و سختی هایش، بی توقع و خالصانه چقدر شایسته این سنگ مزار زیبا و این کتیبه را در آرامگاه کلنل وزیری نصب و با تحمل همه سختی ها این مراسم با شکوه را برپا کرد، سپاسگزارم.

منبع: