ناگفته های ارد عطارپور از مستندی که ۵ سال تعلیق شد

آبنما کار: داستان را از آغاز مطالعات دیرینه شناسی و کاوش ها در تخت جمشید شروع می کند، داستانی با اطلاعات گاهی دست اولی که می تواند شنونده را سر جای خود میخکوب کند، تا وقتی که فیلم به پیدا کردن الواح می پردازد.
الواحی که در چند نوبت و توسط کارگرانی که می توان گفت امروز دیگر نسلی از آنها باقی نمانده، زیر نظر «هرتسفلد» و «اشمیت» کار می کردند، پیدا شدند. آنها با خود خط میخی ایلامی به همراه آورده اند و اطلاعات دست اولی از حدود ۲۳۰۰ سال قبل تر، از آن چه که داریوش، خشایارشاه و اردشیر اول و زندگی اجتماعی مردم در آن زمانه به ما می دهند.

اما دو سال پس از کشف الواح یعنی در ۱۳۱۴، بر طبق توافق بین موسسه شرق شناسی شیکاگو و علی اصغر حکمت وزیر معرف وقت، الواح به دست امده در ۵۰ صندوق چوبی و بیشتر از دوهزار قوطی مقوایی گذاشتند، آنها را به پارافین آب شده آغشته کردند تا از شکستگی آنها جلوگیری نمایند و از راه بوشهر و با کشتی به صورت امانت به شیکاگو می برند، تا رمزگشایی متون صورت گیرد.

حدود ۱۲ سال بعد حدودا ۱۵۰ گِل نوشته به همراه تعداد زیادی از قطعات خردشده یا الواحی که فقط نقش مُهر داشتند بین سال های ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۱ به ایران فرستاده شدند.

براساس گفته ی دکتر ارفعی، در سال ۱۳۸۴ باز ۳۰۰ تا از این گِل نوشته ها به ایران بازگردانده میگردد اما در سال های پس از آن، به خواست خانواده ای یهودی بعنوان غرامت مصادره شدند و داستان کشمکش های دادگاهی صورت گرفت تا سرانجام موفقیت ایران در گرفتن حق قاطع خود به نتیجه رسید.

اما شنیده ها از این روایت کجا و دیدن آن همه تلاش چه از زمان آغاز مطالعات دیرینه شناسی تا کشف و خوانش متون و حتی تلاش های میراث فرهنگی برای بازپس گیری این الواح قدیمی کجا!

جالبی داستان در ساخت این فیلم های مستند، روایت از گذشته و اتفاقات رخ داده در این روند است.

در ساخت مستندی تاریخی مزیت های نسبی داریم

ارد عطارپور، مستند ساز و کارگردان «پرسپولیس شیکاگو» در گفت وگو با ایسنا از روند ساخت این فیلم می گوید.

او اظهار می کند: یک داستان می تواند از سال ها قبل شروع و تا سال ها بعد ادامه داشته باشد، اما من بُرشی از آنرا انتخاب کردم. این فیلم که از زمانی که الواح در تخت جمشید پیدا میگردد تا زمانی که دادگاه امریکا رأی خودرا صادر می کند، روایت میگردد.

وی نمایش مستندهایی تاریخی را جزئی از فیلم های شرکت کننده در جشنواره ی حقیقت می داند و می گوید: با وجود علاقه ی شخصی مستندسازان و توجه مردم به میراث گذشته همواره فیلم هایی با این مضامین علاقمندان خودرا داشته است، از نمونه های قدیمی تر می توان به “تپه مارلیک” ابراهیم گلستان اشاره نمود.

وی با تاکید بر این که فیلم های مستند باستان شناسی، بخشی از فیلم های مستند تاریخی هستند، اضافه کرد: ما در ایران در ساخت فیلم های تاریخی مزیتِ نسبی داریم، نه به سبب وفور آثار تاریخی که همین علاقمندی فیلمسازان به بیان هویت تاریخی باز وجود دارد.

عطارپور همین طور در مورد مشکلاتی که در طول ساخت فیلم خود برای دسترسی به منابع دست اول داشته است، اظهار می کند: از زمان آغاز کار با مشکلات زیادی مواجه بودم. این فیلم هر چند از سال۸۹ به قرارداد رسید اما پس از یکسال و در میانه ی کار دوستان تجدیدنظر کردند و فیلم تعلیق شد تا زمستان ۹۵ با مدیریت جدید سیما فیلم، آقای کرمی بار دیگر از این فیلم حمایت کرد و پروسه تولید باردیگر به جریان افتاد و بالاخره در تابستان ۹۷ تکمیل شد.

وی علت توقف ساخت مستند “پرسپولیس شیکاگو” را حساسیت هایی می داند که در آن زمان درباره ی ساخت فیلم های مربوط به تاریخ باستانی ایران به وجود آمده بود.

این کارگردان اما در توضیح دیگر مشکلات به وجود آمده برای دسترسی به منابع دست اول بیان می کند: بعنوان مثال اداره ی حقوقی ریاست جمهوری همکاری اندکی با ما داشت که علت آنرا باز بودن پرونده می دانستند و معتقد بودند که نمی توانند اطلاعات پرونده ی باز در جریان را در اختیار ما قرار دهند، بدین سبب کمتر می توانستیم به اطلاعات مورد نظر از این منبع دسترسی پیدا نماییم، اما خوشبختانه نهادهایی مانند میراث فرهنگی، بنیاد پارسه و موزه ملی ایران به ما اجازه دسترسی به اسناد و برخی آرشیوهای شخصی را دادند.

او علاقه ی شخصی اش را دلیل کافی برای ساخت مستندهای تاریخی و دیرینه شناسی می داند و اضافه می کند: همکارانم می دانند گرایش من به سمت تاریخ و مباحث تاریخی است. از سال ها پیش این مساله ذهن من را به خود مشغول کرده است، حتی در زمان توقف ساخت فیلم در سیما فیلم باز من سرنوشت آنرا تعقیب می کردم.

این کارگردان در پاسخ به این پرسش که آیا از نسل کارگرانی که در کشف الواح هخامنشی در کاوش ها حضور داشتند، کسی هنوز زنده است؟ ادامه می دهد: کارگران ایرانی که ۱۳۱۲ لوح را پیدا کردند، باید در سال ۱۳۹۲ حدود ۱۰۰ سال می داشتند، پس عملا کسانی که لوح را پیدا کردند از دست داده بودیم، فقط خوشبختانه مصاحبه آقای محمدتقی مصطفوی معاون اداره عتیقه جات آن زمان را پیدا کرده و از آن استفاده کردیم، اما در سال های بعد باستان شناسانی مانند احسان یغمایی داشتیم که الواح دیگری را پیدا کردند.

به گفته ی تهیه کننده مستند پرسپولیس شیکاگو، عبدالمجید ارفعی در مقدمه کتاب خود از یغمایی نام برده که لوحی پیدا می کند، به او می دهد تا آنرا بخواند و باستان شناسانِ دیگری مانند علی سامی، ناصر پازوکی، دیوید استروناخ باز شاید لوح های دیگری پیداکرده باشند.

جشنواره «یادگار» مکانی مناسب برای نمایش ی فیلم های میراثی بود

عطارپور اضافه می کند: تا جائی که می دانم شاید وسیع ترین حفاری در تاریخ دیرینه شناسی ما همین حفاری تخت جمشید بوده که از سال ۱۳۱۰ شروع شد و ابتدا توسط «هرتسفلد» و سپس «اشمیت» ادامه پیدا کرد که عمده ی الواح به دست آمده در همین حفاری در سال ۱۳۱۲ و از باروی شرقی تخت جمشید به دست آمد.

او برگزاری جشنواره حقیقت را اتفاق موثری در سینمای مستند می داند و معتقد است: محلی برای برخورد آرای مختلف، دیدن فیلم های فیلمسازان دیگر و در تجربه دیگران سهمی داشتن است، با این وجود بعضی از جشنواره ها موضوعی هم می توانند در این زمینه عملکرد تخصصی تری داشته باشند، بعنوان مثال برگزاری جشنواره «یادگار» که با همکاری میراث فرهنگی و مرکز گسترش برگزار می شد، مکان مناسبی برای نمایش ی فیلم های میراث فرهنگی بود اما متاسفانه این جشنواره پس از دو سه دوره تعطیل شد.

وی با بیان این که در این جشنواره استقبال فیلمسازان مستند از مستندهای تاریخی قابل تصور نبود، می گوید: مردم به گذشته و هویت خود علاقه دارند، ساختن این نوع مستندها بازتاب همین علاقه است. این فیلم ها می توانند به وحدت و هویت ملی ما اضافه کنند، ریشه های ما درتاریخ به هم وصل میگردد.

کارگردان “پرسپولیس شیکاگو” درباره برنامه های آینده خود برای ساخت مستندهای بیشتر در این حوزه اظهار می کند: طرح های زیادی در این زمینه دارم که باید نخست از تامین منابع مالی آنها مطمئن شوم.

از پرسپولیس تا شیکاگو به روایت مسئولان یا فیلمسازان

“پرسپولیس شیکاگو” اخرین اطلاعات انتشار یافته درباره وضعیت پرونده الواح هخامنشی در دانشگاه شیکاگو را تا تابستان سال ۹۷ به تصویر می کشد، حالا در آخرین خبرها علی اصغر مونسان رئیس سازمان میراث فرهنگی در ۲۱ آذر از بازگشت بیشتر از ۱۱ هزار لوح گلی سالم مربوط به باروی تخت جمشید خبر می دهد.

مونسان تاکید می کند: «این تعداد الواح با مجوز وزارت خزانه داری آمریکا در مرحله اول ۱۷۸۴ لوح در حال بسته بندی و ارسال به ایران است.«خبری که اصل آن چند ماه پیش باز منتشر گردید اما هنوز روند بازگرداندن آن و نتیجه اعلام “اوفک” به سازمان میراث فرهنگی در این زمینه منتشر نشده است.

۱۶ مهر امسال طالبیان، معاون میراث فرهنگی به ایسنا اعلام نموده بود: “اوفک” دفتر کنترل دارایی های خارجی آمریکا آخرین سد ورود لوح های هخامنشی به ایران است، که ۸۳ سال پیش بر طبق مصوبه وقت دولت، برای مطالعه به آمریکا رفت با وجود انجام اقدامات اولیه سازمان میراث فرهنگی، حالا منتظر جواب این نهاد است تا با صدور مجوزهای لازم، به ایران برگردانده شود.”

پرسپولیس- شیکاگو مستندی تقریبا۴۰ دقیقه ای است که درباره آن نوشته شده: « در سال ۱۳۱۲ در حین حفاری تخت جمشید که با همکاری دانشگاه شیکاگو و به سرپرستی «ارنست هرتسفلد» عتیقه شناس آلمانی انجام گرفت، به هزاران لوح گلی برخورد کردند که روی آنها با خط میخی ایلامی متونی نوشته شده بود. با توافق طرفین برای کشف رمز و خواندن این متون، الواح به دانشگاه شیکاگو فرستاده می شوند و طی سال های بعد بخشی از کتیبه ها خوانده می شوند اما با گذشت بیشتر از ۸۰ سال هنوز موانعی در راه بازگشت این الواح به ایران وجود دارد!»